صفحه اصلی
کشف اسکلت انسان 6 هزار ساله پس از 45 روز کاوش
  • 381 بازدید


فصل اول کاوش‌های میدانی باستان‌شناسان دانشگاه شهید بهشتی در تپه چشمه‌علی شهر ری، پرثمر به پایان رسید؛
 

کشف اسکلت انسان 6 هزار ساله پس از 45 روز کاوش

 

در اواسط پاییز عنوانی در سرتیتر خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها قرار گرفت که از  کشف اسکلت 6 هزار ساله انسان در چشمه علی شهرری توسط باستان‌شناسان دانشگاه شهید بهشتی خبر می‌داد. این خبر خیلی سریع به عنوان موضوعی جذاب و بحثی مهم و داغ در محافل عمومی و تخصصی در داخل و خارج کشور تبدیل شد. برای بررسی زوایای مختلف این کشف شگفت انگیز، سفری یک روزه را با دکتر ولی‌پور، استاد دانشگاه شهید بهشتی و سرپرست هیأت کاوش از مبداء دانشگاه شهید بهشتی در اوین تا مقصد «تپه چشمه‌علی» در شهرری و همچنین پایگاه پژوهش‌های میدانی باستان‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی در تپه میل انجام دادیم؛ سفری خاطره انگیز با استاد و باستان‌شناسی علاقمند به فرهنگ و تاریخ ایران که با صبر و حوصله، دریچه شگرفی از فرهنگ و تمدن ایران زمین را به رویمان گشود. آنچه در ادامه می‌خوانید ماحصل ساعت‌ها گفت‌و‌گو با دکتر ولی‌پور است:

 

تپه‌ای تاریخی با هویت فرهنگی و مکانی

تپه چشمه علی، یکی از مهم‌ترین تپه‌های پیش از تاریخی فلات مرکزی ایران است که نه تنها در ایران بلکه در میان محافل باستان‌شناسی دنیا شناخته شده است. علت شهرت آن اما به پیشینه مطالعات باستان‌شناسان در این محوطه تاریخی بازمی‌گردد. این تپه در نزدیک برج و باروی ری و چشمه ای به همین نام واقع شده است.  بخشی از هویت فرهنگی و مکانی این تپه تاریخی به وجود این چشمه وابسته بوده که متاسفانه در دو سه سال اخیر خشک شده و این روزها به مطالبه جدی مردم این منطقه تبدیل شده است. احیای چشمه می تواند به بازیابی هویت مکانی، فرهنگی و تاریخی منطقه کمک شایانی نماید. 
دکتر حمیدرضا ولی‌پور، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی و سرپرست هیأت کاوش چشمه علی شهر ری درباره مطالعات باستان‌شناسان در این محوطه تاریخی گفت: اصلی‌ترین پژوهش‌های باستان‌شناسی چشمه علی به دهه 1930 میلادی و کاوش‌های اریخ اشمیت برمی گردد. وی طی چندین فصل کاوش از سال 1934 تا 1937، نزدیک به 900 متر مربع از محوطه چشمه علی و اطراف آن را کاوش کرد، اما متاسفانه با مرگ زود هنگام اشمیت عملا نتایج پژوهش‌های وی بجز دو خبرنامه کوتاه هیچ‌گاه منتشر نشد. در سال 1376 این تپه مجددا توسط دکتر صراف و دکتر فاضلی به قصد لایه‌نگاری کاوش شد که گامی مهم برای مطالعه وضعیت نهشته‌های فرهنگی این محوطه و تاریخ گذاری آن بود.
دکتر ولی‌پور در ادامه از نخستین مواجهۀ خود با تپه چشمه‌علی سخن گفت و افزود: در دهه هشتاد شمسی عضوی از تیم کاوش تپه‌پردیس ورامین بودم؛ تپه ای پیش‌از‌تاریخی که مواد فرهنگی و نهشته‌های باستان‌شناختی آن هم‌دوره با محوطه‌های مهمی چون تپه سیلک کاشان و تپه چشمه‌علی بود. ضمنا موضوع رساله دکتری من پژوهش در باره روند تطور اجتماعی و اقتصادی جوامع پیش‌از‌تاریخی فلات‌مرکزی‌ایران در دوره‌های نوسنگی و مس‌سنگی بود. در همین راستا در سال 2007 فرصتی فراهم شد تا عضوی از یک تیم بین المللی برای بازبینی و مطالعه بر روی مواد فرهنگی حاصل از کاوش‌های اشمیت باشم. پژوهش من به طور ویژه طبقه‌بندی و گونه‌شناسی مجموعه‌ای بالغ بر 5000 قطعه سفال‌ تپه چشمه‌علی بود که در دانشگاه‌‌های شیکاگو و پنسلوانیا نگهداری می‌شود. بنابراین با توجه به تمرکز پژوهشی اینجانب بر فلات مرکزی ایران و به طور خاص دشت ری، ورامین و تهران، مسائل و سوالات پژوهشی در ذهنم مطرح بود که برای ارزیابی برخی نظریه ها و فرضیات تصمیم به کاوش در تپه چشمه علی گرفتم. 

 

برنامه ای 5 ساله در 5 فصل برای کاوش و نیل به اهداف باستان شناختی در چشمه علی

این عضو‌هیأت‌علمی به همراه تیمی از باستان‌شناسان و دانشجویان دانشگاه‌ شهید ‌بهشتی برنامه‌ای 5 ساله شامل 5 فصل کاوش‌های میدانی باستان‌شناختی با هدف آگاهی از روند تطور فرهنگی جوامع پیش از تاریخ این منطقه پیشنهاد کردند. وی در این باره گفت: برنامه پژوهشی فصل اول ما با تاسیس پایگاه پژوهش‌های میدانی دانشگاه شهید بهشتی در «تپه میل ری» هم‌زمان شد. براساس تفاهم‌نامه دانشگاه با اداره کل میراث فرهنگی استان تهران و پژوهشگاه میراث فرهنگی، ساختمان مجاور تپه میل به مدت 50 سال در اختیار گروه باستان‌شناسی دانشگاه قرار گرفت تا دانشجویان دوره کارشناسی بتوانند 14 تا 16 واحد از دروس عملی خود را با عنوان کاوش باستان‌شناسی در یکی از محوطه های باستانی دشت ری بگذرانند. 
دکتر ولی‌پور و تیم او که این روزها در مرحله پژوهش‌های بعد از کاوش قرار دارند، از پایان فصل اول این کاوش‌ها گفت و افزود: کاوش‌های این فصل از اوایل مهرماه آغاز و تا 23 آبان ماه به مدت 45 روز به طول انجامید. در این فصل 2 تراشه 5 در 5 متر روی تپه جایی که قبلا اشمیت در آنجا کاوش کرده بود ایجاد و متوجه شدیم در 90 سال گذشته آثار دوره‌های اسلامی و اشکانی و برخی از لایه‌ها و نهشته‌های پیش از تاریخ تپه کاملا نابود و از بین رفته است. هر چند که براساس کاوش‌های دکتر صراف و دکتر فاضلی مشخص شده بود که اولین بقایای معماری و نهشته‌های فرهنگی متعلق به دوره سوم سیلک است. 

 

فرهنـگ چشمــه علــی

یکی از دلایل شهرت این تپه علاوه بر کاوش‌های باستان‌شناسی، گونه‌ای سفال قرمز منقوش در میان نهشته های فرهنگی این تپه است که به دوره‌‌ای از پیش از تاریخ ایران تعلق دارد که باستان‌شناسان این سبک سفالی را با عناوین مختلفی چون دوره دوم سیلک، فلات قدیم و مس سنگی انتقالی معرفی کرده‌اند. در بین عموم باستان‌شناسان از دوره دوم سیلک با عنوان فرهنگ چشمه علی یاد می شود. این فرهنگ که مربوط به 7000 سال پیش است و در دشت‌های کاشان، سمنان، شاهرود و قسمت‌های غربی تا دشت قزوین گسترده شده است، عموماً با عنوان فرهنگ چشمه علی شناخته می شود. بنابراین یکی از دوره‌های مهم فرهنگی پیش از تاریخ در فلات مرکزی ایران نامش را از سفال‌هایی گرفته است که در این‌ مکان به‌دست آمده است. 
این دوره فرهنگی یا دوره دوم سیلک اما اهمیت دیگری نیز در پژوهش‌های باستان‌شناسی دارد. دکتر ولی‌پور افزود: زمانی که گریشمن باستان‌شناس فرانسوی در تپه های شمالی و جنوبی سیلک کاشان کاوش می کرد، نخستین شواهد استقرار انسان در این محوطه را از دوره نوسنگی تا دوره مس سنگی انتقالی یعنی از دوره اول و دوم سیلک در تپه شمالی پیدا کرد؛ نکته قابل توجه این است که این استقرار در پایان دوره موسوم به فرهنگ چشمه علی یا دوره دوم سیلک به اتمام می رسد. 

 

تداوم یا عدم تداوم بین دوره دوم و سوم سیلک؛ مسئلــه این است

بعد از دوره دوم سیلک یعنی فرهنگ چشمه علی، استقرار در تپه شمالی تداوم نداشته و برای همیشه متروک می‌شود. با فاصله 600 متر از تپه شمالی، در تپه جنوبی شاهد دوره سوم و چهارم سیلک هستیم؛ یعنی استقرارهای پس از دوره دوم در این بخش از محوطه یعنی در تپه جنوبی و از روی خاک بکر شکل گرفته است. سوال مهم از همان زمان این بود که دلایل این جابه‌جایی یا انتقال از تپه شمالی به تپه جنوبی چه بوده است؟ آیا این دوره‌ها بدون گسست زمانی و فرهنگی به طور پیوسته توالی داشته است یا بین دوره دوم و سوم سیلک گسست زمانی و فرهنگی وجود دارد؟ این نکته موضوعی بود که علاوه بر باستان‌شناسان غربی ذهن دکتر مجیدزاده باستان‌شناس شهیر ایرانی از دانشگاه تهران را نیز به خود مشغول کرد. دکتر ولی‌پور ادامه می دهد: دکتر مجیدزاده با مطالعه دشت قزوین متوجه شدد که الگوی استقراری سیلک در دشت قزوین هم به چشم می‌خورد؛ در تپه زاغه قزوین نیز استقرار در پایان دوره دوم سیلک به اتمام می رسد و با فاصله هزار متری از  آنه، در تپه قبرستان نیز استقرار بر روی خاک بکر از دوره سوم سیلک آغاز می شود؛ یعنی الگویی شبیه به آنچه که قبلا از کاوش در محوطه سیلک آشکار شده بود. بنابراین این پرسش در ذهن ایشان شکل می گیرد که آیا ممکن است این الگو علاوه بر دشت‌های کاشان و قزوین در سایر حوزه‌های فرهنگی فلات مرکزی ایران نیز وجود داشته باشد؟ به این منظور پژوهش‌هایی را بر روی مواد فرهنگی به ویژه سفال‌های دوره دوم و سوم انجام داد.
بر پایه پژوهش هایی که دکتر مجیدزاده به انجام رساند، نظریه ای را در باب تغییرات سبکی و فرهنگی بین دوره دوم و سوم سیلک مطرح می‌کند و معتقد است که یک فاصله زمانی و فرهنگی بین دو دوره یاد شده وجود دارد. ایشان عنوان می‌کند که یکی از دلایل گسست فرهنگی بین این دو دوره، اضمحلال گسترده نقش مایه‌های سفالی از دوره دوم به دوره سوم و همچنین ترک استقرارهای دوره دوم سیلک در منطقه فلات مرکزی ایران از غرب به شرق و از جنوب تا شمال است. دکتر مجیدزاده معتقد است که که این تغییرات ناگهانی بوده است و عامل آن را بر مبنای آشکار شدن یک نوع سفال زمخت در لایه‌های اولیه دوره سوم سیلک به مردمانی منتسب می سازد که حامل سفال آلویی رنگ بوده اند و از مناطق غربی تر به فلات مرکزی ایران هجوم برده اند؛ یعنی عامل ترک تمام استقرار‌های موسوم به فرهنگ چشمه علی در کل منطقه فلات مرکزی بوده‌اند. وی ادامه می‌دهد که این وضعیت در تپه چشمه علی نیز دیده می‌شود و با پایان دوره دوم سیلک یا فرهنگ چشمه علی استقرار در این محوطه نیز به پایان می رسد و سپس در تپه مرتضی‌‌گرد که در نزدیکی تپه چشمه علی واقع شده است، شاهد استقرار از دوره سوم به بعد هستیم.
دکتر ولی‌پور در ادامه گریزی به پژوهش‌های خود زد و گفت: در دهه 1380 با پژوهش در منطقه ری و ورامین، متوجه شدم که تقریبا در 28 محوطه از 29 محوطۀ این منطقه که آثار دوره چشمه علی در آنها وجود دارد، آثار دوره سوم سیلک نیز وجود دارد. یعنی در پایان دوره چشمه علی استقرار در این محوطه‌ها به پایان نرسیده است. بنابراین الگویی که دکتر مجید زاده مطرح کرده است، در این منطقه از فلات مرکزی عمومیت ندارد و به نظر می‌رسد تداوم استقرار از دوره چشمه علی به دوره سوم سیلک در این منطقه وجود داشته است.

 

پژوهش در دانشگاه شیکاگو و پنسلوانیا

دکتر ولی پور به همین یافته بسنده نمی‌کند و با پژوهش بر روی مواد فرهنگی از جمله سفال‌های اشمیت در دانشگاه شیکاگو و پنسلوانیا متوجه می شود که استقرار در تپه چشمه علی در پایان دوره موسوم به سیلک 2 به پایان نرسیده است و سفال‌های مراحل مختلف دوره سوم سیلک به وضوح در این محوطه به دست آمده است. بنابراین نه تنها گسست فرهنگی بر پایه مطالعات سبک شناختی سفال دیده نمی شود، بلکه حضور عناصر فرهنگی دوره دوم بر روی سفال‌های دوره سوم نشان‌‌دهنده تداوم فرهنگی بین این دو دوره است. وی ادامه می دهد که بر پایۀ این دست از اطلاعات، ما در نظر داریم بر پایۀ برنامۀ پژوهشی کاوش در تپه چشمه علی موضوع تداوم یا گسست را بر مبنای سایر داده‌های فرهنگی نظیر معماری مورد ارزیابی دقیق تری قرار دهیم تا علاوه بر پیگیری روند تطور فرهنگی جوامع پیش از تاریخ در این منطقه، مسئله های مورد نظر در خصوص گسست فرهنگی ناشی از هجوم و انتشار فرهنگی یا تداوم فرهنگی مبتنی بر پویایی‌های درونزا فرهنگی مورد مطالعه گسترده‌تر قرار دهیم. 

 

کشف اسکلــت انسان 6هزار سالــه 

این استاد دانشگاه در ادامه به کشف اسکلت انسان در این فصل از کاوش در چشمه علی پرداخت و گفت: در کاوش فصل نخست این محوطه و در فاز سوم معماری از دوره سوم یک تدفین 6 هزار ساله را کشف کردیم. بخش عمده دیوارهای فازهای معماری این تپه از بین رفته و فقط پی، کف خانه ها و نهایتا یک رج از خشت ها باقی مانده و مابقی آنها از بین رفته است، با این حال نشانه‌هایی از تداوم و پیوستگی استقرار در اینجا وجود دارد. در فاز سوم معماری و در داخل یکی از فضاها به یک ردیف از خشت‌ها که به شیوۀ کتابی در کف فضا در امتداد هم چیده شده بودند و شبیه به یک دیوار نازک بود، برخورد کردیم؛ از این ردیف خشتی به سمت شمالِ فضای معماری، تدوام کف سازی مشاهده نشد و در یک سطح حدودا نیم متر مربعی خاک نرم و سستی آشکار شد که به وضوح بافت آن با بافت بقیۀ کف واحد مسکونی متفاوت بود. در نهایت با دقت بسیار زیاد و کاوش در خاک نرم با اسکلتی مواجه شدیم که در آنجا دفن شده است. در آن دوره زمانی دفن کردن مردگان در کف خانه‌ها به دلیل عمومیت نداشتن قبرستان بیرون از فضای مسکونی مرسوم بوده است.
وی در ادامه به جزئیات بیشتری از این کشف پرداخت: با وجودی‌که اقدامات محافظتی را هم‌زمان با کاوش به طور کامل انجام دادیم و از انسان شناس متخصص برای کاوش بر روی این تدفین بهره بردیم، اما اسکلت بسیار فرسوده شده بود و امکان اینکه استخوان‌ها را کامل به دست آوریم فراهم نشد؛ بنابراین در حین کاوش شروع به نمونه‌برداری از اسکلت برای مطالعات آزمایشگاهی نمودیم و در ادامه بقایای اسکلت را جمع آوری کردیم. مطالعات مقدماتی حاکی از آن است که اسکلت به دختری تازه بالغ تقریبا 15 ساله با قدی قریب به 160 سانتی متر تعلق دارد که به پهلو به سمت جنوب خوابانده شده بود و همراه وی زیور‌آلاتی چون پابند، دستبند، گردنبند و سربند با مهره‌های ریز از جنس صدف، فیروزه و سنگ به دست آمد. با مشاهده بقایای گل اخری بر روی قسمت‌هایی از جمجمه و پا مشخص است که تدفین این فرد همراه با برگزاری آئینی بوده است.

 

ضرورت ها و حمایت ها تا حصول نتیجه

این استاد دانشگاه اما از ضرورت‌ها و حمایت‌ها در جهت به سرانجام رسیدن پژوهش‌ها گفت و افزود: با اینکه در فصل اول 45 روز کاوش کردیم، اما باید روزها و هفته‌های بی‌شماری بر روی مواد فرهنگی به‌دست آمده از کاوش، مطالعه کنیم و این مستلزم پژوهش‌های آزمایشگاهی و بینارشته‌ای بر روی برخی از مواد فرهنگی و بهره برداری از تخصص و دانش مراجع علمی داخلی و بین‌المللی است. خوشبختانه برخی از این مطالعات نظیر استخراج دی ان ای در داخل کشور امکان‌پذیر شده است، اما انجام برخی دیگر از این پژوهش ها مانند تاریخ گذاری به روش کربن 14، باستان انگل شناسی و... نیازمند ارسال نمونه‌ها به آزمایشگاه‌های مطرح خارج از کشور است که این امر نیازمند حمایت و پشتیبانی مسئولان است. 

 

مطالعه سبک زندگی، جامعه، اقتصاد و فرهنگ جوامع پیش از تاریخی؛ درسی برای آینده

دکتر ولی‌پور جزئیات بیشتری از روش کاوش و چگونگی مطالعه بر روی مواد فرهنگی این مکان آشکار ساخت و عنوان نمود: ما طی کاوش تمام خاک‌های به‌دست آمده را با سرندهای ریز دانه الک می کنیم؛ خاکستر و خاک انباشته بر کف‌های معماری را بر روی آب شناور‌سازی می‌کنیم تا ضمن استحصال بقایای گیاهی زغال شده، ریزترین بقایای مادی نیز از چشم‌مان دور نماند. سپس بقایای جانوری و گیاهی را در اختیار باستان‌جانورشناس و باستان‌گیاه شناس قرار می‌دهیم تا بتوانیم بر مبنای یافته‌های علمی و نتایج این دست از مطالعات، از رژیم غذایی گیاهی و گوشتی مردمان آن‌زمان مطلع شده و اقتصاد زیستی آنها را آشکار سازیم. با مطالعات سبک‌شناختی بر روی مواد فرهنگی بدست آمده و با استفاده از پژوهش‌های بینارشته‌ای می‌توانیم برهم‌کنش‌های فرهنگی را مطالعه کنیم. از مطالعۀ فن‌آوری‌های معماری آنها و خوانش درست فضاها و الگوهای رایج در ساخت واحدهای مسکونی و احتمالا غیرمسکونی پی می‌بریم که یک جامعه روستایی از چه سطحی از پیچیدگی‌های فرهنگی و اجتماعی برخوردار بوده است؟ به عنوان نمونه یک دست بودن تمام مواد فرهنگی از جمله معماری می‌تواند حاکی از وجود یک جامعه برابر باشد، درحالی‌که تفاوت در مواد فرهنگی، از جمله سنت تدفین یا عناصر سبکی می‌تواند میزان رتبه‌بندی جامعه و پیچیدگی‌های فرهنگی آن‌را آشکار سازد. به عنوان نمونه اگر به این نتیجه برسیم که کارگاه‌های تولیدی خارج از بافت مسکونی ایجاد شده است، می توانیم احتمال دهیم که ما با جامعۀ پیچیده تری سروکار داریم؛ یعنی شغل و حرفه و تخصص در این جامعه وجود داشته است. مجموع تمام این پژوهش‌ها به ما کمک می‌کند تا بتوانیم این جوامع را در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و حتی ماهیت نهادهای سیاسی پیش از حکومت مطالعه و تحلیل کنیم. 

سـودای غارت‌گـــران تاریــخ

متاسفانه سودای گنج یابی باعث تخریب گسترده محوطه‌های باستانی شده است، به گونه‌ای که حتی تپه‌های پیش از تاریخ نیز از این تخریب‌ها در امان نمانده‌اند؛ این را دکتر ولی‌پور عنوان کرد و ادامه داد: در تپه‌های پیش از تاریخی هیچ اثری از اشیاء و آثاری که گنج‌یابان به دنبال آن هستند، جز خشت، گل و داده های استخوانی که برای ما گنج‌های مطالعاتی هستند، پیدا نمی‌شود اما ملاحظه می‌کنید که جای جای تپه را تخریب و گودال‌هایی بزرگ و عمیق در آن ایجاد کرده‌اند که علاوه بر تخریب گسترده آثار و بقایای فرهنگی، بعدا با زباله پر شده است. این کاوش‌های غیر مجاز باعث شده است که بخش عمده‌ای از هویت فرهنگی روستای شش هزار ساله از بین برود. 

 

گشایش بقایای روستای پیش از تاریخ به روی علاقمندان به تاریخ و تبدیل آن به سایت موزه

پژوهش‌ها علاوه بر اهداف علمی، اهداف کاربردی هم دارند. دکتر ولی پور ابراز امیدواری کرد که با پایان 5 فصل کاوش بتوانند بقایای گستردۀ یک روستای پیش از تاریخی را آشکار سازند و این یافته‌ها را در معرض دید علاقمندان قرار دهند. او با اعلام این خبر از اهداف خود برای راه اندازی سایت موزه در تپه چشمه علی خبر داد و افزود: امیدواریم با حمایت وزارت میراث فرهنگی، اداره کل میراث فرهنگی استان تهران، پایگاه پژوهش‌های باستان‌شناسی ری و دانشگاه شهید بهشتی، در کنار اهداف علمی، پژوهشی و آموزشی، بتوانیم این محوطه را تبدیل به یک سایت موزه کنیم و فرهنگ غنی کشورمان را به عموم مردم، علاقمندان و گردشگران داخلی و خارجی معرفی نماییم و این امر نیازمند پشتیبانی و حمایت همۀ دستگاه‌ها است.
فصل نخست از کاوش‌های باستان‌شناختی تپه چشمه‌علی به سرپرستی دکتر حمیدرضا ولی‌پور و معاون او دکتر ایمان مصطفی‌پور با همراهی دکتر نگین میری و دکترکورش محمدخانی، دکتر کامیار عبدی، دکتر امیر صادق نقشینه و دکتر علی بهادری از اعضای هیأت علمی گروه باستان‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی و با مشارکت دانشجویان کارشناسی ارشد و کارشناسی باستان‌شناسی ورودی 1399 دانشگاه شهید بهشتی به انجام رسید.

 

افزودن نظرات